نویسنده : خانم آرزو یوسفی

بدل شدن به ثروتمند ترین مرد جهان که در گوشه ای از یک قبرستان آرام گرفته است برایم ارزشی ندارد، اینکه هر شب وقتی به رختخواب می‌روم احساس کنم کاری ارزشمند انجام داده ام چیزیست که برایم مهم محسوب می‌شود.

« استیو جابز»

مطالعه زندگی مردمان بزرگ ما را از تجربیات یک زندگی آن‌هم رایگان بهره‌مند می‌کند. اما برای کسب این تجربه مهم‌تر از دانستن اعمال و افکار آنها نحوه و چگونگی تفکر آنهاست که اهمیت دارد - مهمتر از اینکه به چه می‌اندیشیم این است که چگونه به آن می‌اندیشیم.



بیو گرافی

« استیون پاول جابز » در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ (۵ اسفند ۱۳۳۳) به دنیا آمد. پدر و مادر ازدواج نکرده او « جوئَن کارول شیبل » آلمانی سوئیسی و « عبدالفتاح جان جندلی » سوری و مسلمان بودند و  چون نتوانستند ازدواج کنند فرزندشان را به فرزندخواندگی خانواده‌ای آمریکایی یعنی پاول و کلارا جابز سپردند.


« پاول جابز و پسرش »

علارقم اصرار مادر وی برای سرپرستی فرزندش توسط یک خانواده تحصیل کرده، پاول یک تعمیر کننده ماشین بود که حتی از دبیرستان هم فارق التحصیل نشده بود؛ مادر استیو بالاخره با این شرط که بعدا او را به کالج بفرستند با سرپرستی انها موافقت کرد.

استیو کودک شیطانی بود که علیرغم تمامی بازیگوشی‌های کودکانه‌اش با دیگر همسن وسالانش تفاوت‌های بسیاری داشت. علاقه او به دستکاری لوازم الکتریکی اگر چه عصبانیت‌های شدید اطرافیان را در پی داشت، اما مواقعی نیز پدید می‌آمد که باعث حیرت دیگران می‌شد.

در دهه ۵۰ منطقه سانتا کلارا به دلیل به وجود آمدن تعداد زیادی کمپانی‌های نیمه رسانا به عنوان دره سیلیکون مشهور شد و شرکت های انفورماتیک دنیا در این ناحیه شروع به فعالیت کردند باعث شد استیو در همسایگی بسیاری از مهندسان الکترونیک بزرگ شود که آخر هفته‌ها در گاراز خود کار می‌کردند و این شروع شکل گیری علاقه استیو به این موضوع بود.

« گاراز خانواده جابز »

بعد ها این علاقه فراوان او به شرکت در سمینارهای الکترونیک در مکان‌های مختلف شهر باعث شد تا در همان ترم اول در کلا‌س‌های درس حاضر نشود و سرانجام از دانشگاه اخراج شود.

در سال ۱۹۶۹ استیو جابز ۱۳ ساله از طریق یکی از همسایگانش با « استفان وزنیاک » ۱۸ ساله - یکی از مهمترین افراد در زندگیش - آشنا شد. مهمترین علتی که سبب علاقه شدید استیو به وزیناک گردید، دستگاه کوچکی بود که وزیناک ساخته بود. این دستگاه که نام آن را « Blue-Box » گذاشته بودند به دستگاه تلفن متصل می‌شد و به صاحب آن این امکان را می‌داد که تماس‌های تلفنی خود را به طور رایگان انجام دهد.

« Blue-Box »

با رسیدن استیو به سنی که باید به کالج می‌رفت تصمیم گرفت به کالج رید (Reed) که کالجی خصوصی و با شهریه بالا بود برود.

در این دوران بود که استیو توسط دوستش « دن کوتکه » با عرفان شرقی آشنا شد و  شروع به گرفتن رژیم‌های نامتداولی شد که حتی تا زمانی که یک میلیونر بود نیز ادامه داشتند، همین طور گاهی LSD (نوعی ماده مخدر قوی) مصرف می‌کرد.

در سال ۱۹۷۴ پس از ترک تحصیل از دانشگاه استیو در یک شرکت طراحی بازی‌های کامپیوتری تحت عنوان آتاری - به تعبیری اولین شرکت سازنده بازی‌های ویدئویی - مشغول به کار شد. که به دلایلی از جمله بوی بد بدن ( به دلیل رزیم هایی که می‌گرفت اعتقاد داشت دیگر به حمام نیازی ندارد ) به شیفت شب منتقل شد؛ پس از گذشت چند ماه، توانست مبالغی پول پس‌انداز کند و برای یک دوره آموزش روح و روان راهی کشور هند شد.

اما در پاییز ۱۹۷۴ مجددا به کالیفرنیا بازگشت و به سراغ دوست قدیمی‌اش وزیناک رفت که حال توسط شرکت HP استخدام شده بود. این شغل شغلی رویایی برای استیو بود چرا که می‌توانست با مهندسانی که مانند خودش بودند همکاری کند.

وزنیاک که علاقه اش به الکترونیک بیشتر شده بود، به عضویت انجمن کامپیوتر «Homebrew» در آمده بود که پیشگامان واقعی کامپیوترهای شخصی بودند.

« انجمن کامپیوتر Homebrew »

اطلاعاتی که وزنیاک در جلسات Homebrew به دست آورد، باعث شد او برد کامپیوتری شخصی خود را بسازد. جابز که به این موضوع علاقه مند شده بود،سریعا متوجه شد که اختراع دوستش می‌تواند به علاقه­مندان نرم­افزار که می­­خواهند بدون دردسر سرهم کردن کیت کامپیوتری برنامه­نویسی کنند فروخته شود. جابز با همین هدف توانست وزنیاک را متقاعد کند که شرکتی را تاسیس کنند. و این گونه بود که شرکت اپل در 1 آپریل 1976 راه اندازی شد.


استیو خوب بحث می‌کرد. ما تو ماشینش بودیم و اون گفت ( یادم میاد که چی گفت انگار همین دیروز بود) : « خب، حتی اگه پول از دست بدیم، یه کمپانی خواهیم داشت. برای اولین بار در عمرمون، یک کمپانی خواهیم داشت. » این منو متقاعد کرد و من دوست داشتم خودمون رو اینجوری تصور کنم،‌دو تا دوست که یک کمپانی رو شروع می‌کنند.
استفان وزنیاک - کتاب iWoz

آن­ها چند ماه را صرف سر­هم کردن برد های کامپیوتری« Apple I » در گاراژ خانه جابز کردند. و آن­ها را به دلال­های کامپوتر منطقه فروختند.

« جابز و وزنیاک درحال تولید Apple I »

بعد از ساخت Apple I وزنیاک به دنبال بهبود طراحی خود بود. Apple II بر اساس طراحی Apple I ساخته شده بود اما با چیپ‌هایی نصف آن سریع‌تر بود و می‌توانست با اتصال به تلوزیون رنگی تصاویر رنگی تولید کند!، می‌توانست تصاویر و صدا باکیفیت تولید کند و همچنین مفسر زبان بیسیک داخلی داشت! این بدین معنا بود که هرکسی که با زبان بیسیک آشنا بود می‌توانست از ان استفاده کند! این کامپیوتر همه چیز را برای انقلاب کامپیوترهای خانگی داشت.

 



« اولین لگوی اپل »

اما هنوز برای رقابت با فروش «IBM»   راه درازی در پیش داشت. از همین رو آنها تصمیم گرفتند تا به سراغ دوستان خبره اما گمنام خود در شرکت آتاری روند و از آنها کمک بجویند. در نتیجه این همکاری‌ها و یافتن تعدادی سرمایه‌گذار کلان، وضعیت «Apple II»به جایی رسید که در عرض سه سال با افزایش فروش ۷۰۰ درصد، سودی معادل ۱۳۹ میلیون دلار عاید آنها نمود.

« Apple II »

مایک بیزینس پلنی ترسیم کرد، او می‌خواست ۲۵۰ هزار دلار برای ساخت ۱۰۰۰ دستگاه اختصاص دهد. این عدد از استاندارد های دوجوان خیلی بیشتر بود، همچنین وزنیاک برای اینکار باید کار در HP را رها می‌کرد، کاری که همیشه آرزوی آن را داشت. اما بالاخره با صحبت های استیو راضی به اینکار شد.



« دومین لوگوی اپل »

مایک اصرار داشت اپل برای دستگاه جدیدش تبلیغ کند برای اینکار با دوستش « رجیس مک‌کنا » که یکی از شناخته شده‌ترین مسپولین تبلیغات دره (دره سیلیکون) بود تماس گرفت. در این حین یک طراح به نام « راب جنف » شروع به طراحی لوگوی جدیدی برای اپل کرد. تنها درخواست استیو از راب این بود : « لوسش نکن ! » باب اولین کسی بود که سیب گاز‌زده شده را طراحی کرد، همچنین از خطوط رنگی برای لوگوی اپل استفاده کرد که نشان دهد دستگاه اپل می‌تواند تصاویر رنگی تولید کند.

کامپیوتر جدید (Apple II) برای نمایش در « West Coast Computer Faire » آماده شد،‌ کنفرانسی که در آپریل ۱۹۷۷ در سانفرانسیسکو برگزار شد. با اینکه تنها یک نمونه اولیه بود قاب پلاستیکی که «راد هولت» دوست استیو برای آن طراجی کرده بود باعث می‌شد بسیار حرفه ای به‌ نظر بیاید. استیو برای یک مکان خوب برای غرفه اپل مزاکره کرد و به پیشنهاد مایک و مسئول تیلیغات مک‌کنا اولین کت و شلوار رسمی‌اش را خرید.

به‌یاد میارم که نمایشگاه رو دزدیده بودیم.

استیو جابز - مستند جشن پیروزی نرد ها

منظور استیو از این جمله این بود که توجه همه رو جلب کرده بودیم. و به واقع هم چنین بود انها ۳۰۰ درخواست برای Apple II تنها در در نمایشگاه کسب کردند؛ میزانی که از کل فروش Apple I بیشتر بود!



موفقیت اپل توجه شرکت IBM  را به خود جلب کرد. شرکتی که تا آن زمان کامپیوترهای پردازنده­مرکزی را به شرکت­های بزرگ می­­فروخت . در آگوست 1981 IBM وارد بازار کامپیوتر­های خانگی شد.این بزرکترین تهدید برای اپل تا آن زمان بود.که شهرتش پس از شکست Apple III در 1980 زیر سوال رفت. باقی امید ها به پروژه­کامپیوتری Lisa بود.

در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالش‌طلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که به‌عنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «می‌خواهی که باقی زندگی‌ات را به فروختن آب-شکر بگذرانی، یا می‌خواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟« در همان سال شرکت اپل، رایانهٔ اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود مجهز بودن به واسط گرافیکی کاربر وماوس از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد. یکی از دلایل این عدم موفقیت قیمت گران و کندی آن بود. سال ۱۹۸۴، سال معرفی رایانهٔ مکینتاش بود. این رایانه دارای پردازشگر موتورولا۶۸٬۰۰۰ با فرکانس کلاک ۷٫۸ مگاهرتز و مجهز به ماوس بود. پس از گذشت حدود دو ماه از معرفی مکینتاش، تنها ۵۰٬۰۰۰ عدد از آن فروخته‌شد که نمایش قدرتمندانه‌ای نبود. حافظه مکینتاش کم بود (۱۲۸ کیلوبایت) و وجود یک فلاپی کار را با آن سخت می‌کرد. مکینتاش همانند لیزا به واسط گرافیکی کاربر مجهز بود ولی بعضی از ویژگی‌های قدرتمند لیزا مانند مالتی تسکینگ و حافظه ۱ مگابایت را نداشت.

« رایانه اپل لیزا »

در حالی که جابز یکی از شخصیت‌های پبش‌برنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مسئله را نیز مطرح کرده‌اند که او مدیری دمدمی‌مزاج و شلوغ بوده‌است. در سال ۱۹۸۵ بین جابز و اسکالی کشمکش به‌وجود آمد. جابز به اسکالی گفت: «تو برای اپل و هدایت آن مناسب نیستی.» اسکالی هم از مدیران خواست که بین او و جابز یکی را انتخاب کنند. آن‌ها به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کردند. پس جابز از کارش در اپل برکنار شد.


پس از ترک اپل، جابز در سال ۱۹۸۵ با سرمایهٔ ۷ میلیون دلار شرکت رایانه‌ای دیگری را با نام نکست بنیان گذاشت. جابز در سال ۱۹۸۹ کامپیوتر قدرتمندنکست کامپیوتر را ساخت. اگرچه شرکت قادر به فروش نکست کامپیوتر در حجم بالا نشد اما این کامپیوتر دارای یک ویژگی بارز بود. اولین مرورگر وب بر روی آن ساخته شد. نرم‌افزار نکست کامپیوتر به‌عنوان مبنای سیستم‌عامل مکینتاش‌های امروزی و آی‌فون می‌باشد. شرکت نکست بعد از هدردادن میلیون‌ها دلار از سرمایهٔ سرمایه‌گذاران، تولید کامپیوتر را رها می‌کند و به‌جای آن بیشتر بر فروش و توسعهٔ سیستم‌عامل نکست‌استپ و توسعهٔ فناوری­شئ‌گرا تمرکز می‌کند. نکست‌استپ سیستم‌عاملی بود که برای نکست کامپیوتر به‌وجود آمده‌بود و بعدها به پلتفورم « x86 » پورت شد.

رایانهٔ نکست‌کیوب توسط جابز به‌عنوان یک کامپیوتر بین‌شخصی به‌وجود آمد که به نظر او اولین قدم پس از ایجاد کامپیوتر شخصی است.

« رایانه Next Cube »

جابز در سال ۱۹۸۶ یک گروه گرافیکی (که توسط جابز پیکسار نامیده‌شد) را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم، به قیمت ۱۰ میلیون دلار خرید که ۵ میلیون دلار آن را در شرکت سرمایه‌گذاری کرد. این شرکت در زمینهٔ پویانمایی رایانه‌ای فعالیت می‌کند. ادوین کتمول که از سال ۱۹۷۹ نایب‌رییس این بخش از لوکاس فیلم بود یکی از موسسین و مسئول فنی پیکسار شد.


در ژانویۀ ۲۰۰۶ شرکت والت‌دیزنی اعلام کرد که طی معامله‌ای به ارزش ۷٫۴ میلیارد دلار در حال خریدن پیکسار است. جابز، پس از بسته شدن این معامله به بزرگترین سهام‌دار والت دیزنی تبدیل شد و به عضویت هیئت مدیرهٔ والت‌دیزنی درآمد.



در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجدداً به اپل بازگشت.پس از برکناری جیل آملیو در ژوئیهٔ سال ۱۹۹۷، جابز عملاً مدیرعامل اپل شد. اما او از پذیرش این سمت به طور دائم خودداری کرد.

استیو جابز در نهایت پس از دو سال و نیم خدمت در اپل، در ورلد اکسپو سال ۲۰۰۰، واژهٔ «موقت» را از عنوانش حذف کرد و مدیرعامل دائم شد. از اتفاقات مهم پس از این مسئله در اپل می‌توان به معرفی آی‌پاد در سال ۲۰۰۱، پرده‌برداری از آی‌تیونزاستور در سال ۲۰۰۳، معرفی آی‌فون در سال ۲۰۰۷ و آی‌پد در سال ۲۰۱۰اشاره کرد.

جابز از سال ۱۹۹۷ تا زمان مرگش با دستمزد یک دلار در سال در سمت مدیرعامل برای اپل کار می‌کرد و سال‌های زیادی هیچ پاداشی هم به او تعلق نگرفت! این مسئله باعث شد نام او به‌عنوان «کم حقوق‌ترین مدیر ارشد عملیاتی» در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. البته در مواردی هم از زحمات او با هدایای ارزشمندی تقدیر شد.


جابز برای توانایی‌های خارق‌العاده‌اش در بازاریابی و کسب رضایت مشتریان، هم‌زمان تشویق و نقد شده‌است او. فردی سنت‌شکن و با خصوصیاتی متضاد بود و هرگز از بیان عقیده‌ی خویش چه در سخنرانی‌های عمومی و چه در محافل خصوصی ابایی نداشت.

«این همواره تکیه کلام من بوده است; تمرکز بر روی محصول و تاکید بر روی سادگی. ارائه‌ی محصولی ساده‌ سخت‌تر از معرفی محصولی پیچیده است: تلاش برای پاک کردن ذهن و ساده نگریستن به برخی مسائل، کار آسانی نیست. اما در نهایت، رسیدن به آن ارزشمند خواهد بود زیرا اگر یک‌بار آن را تجربه کنید، می‌توانید کوه‌ها را جابجا کنید»

استیو جابز - BusinessWeek،1998

همان­طور که می­دانید استیو­جابز به ارائه های قدرت­مندش مشهور است. اگر می­خواهید درباره روش­های ارائه او بیشتر بدانید،به اینجا سر بزنید.

در سال ۲۰۰۵، جابز در پاسخ به انتقاداتی پیرامون برنامه‌های ضعیف شرکت اپل در مورد بازیافت زباله‌های الکترونیکی، در همایش سالانهٔ اپل که در آوریل این سال در کوپرتینو برگزار شد، نسبت به این انتقادات مدافعین محیط زیست عکس‌العملی تند نشان داد. در این جلسه زمانی که یکی از نمایندگان برنامه‌های سرمایه‌گذاری مسئولانهٔ اجتماعی از وی پرسید که به چه دلیل برنامه‌های شرکت اپل در مورد بازیافت نتوانسته‌است به سطح برنامه‌های شرکت‌های دیگر رایانه‌ای چون دل و اچ‌پی برسد، جابز با «مزخرف» خواندن گلایه‌های مدافعین محیط‌زیست، منتقد مذکور را از میدان به‌در کرد.با وجود این، چند هفتهٔ بعد، اپل اعلام کرد که آی‌پادهای خراب که باید بازیافت شوند را به رایگان از طریق فروشگاه‌های خرده‌فروشی‌اش جمع‌آوری خواهد کرد. جمعیتی فعال در زمینهٔ بازیافت زباله‌های الکترونیکی که با نام Computer Takeback Campaign»» مشهور است، به این تصمیم شرکت اپل با نصب پرچمی به یک هواپیمای در حال پرواز برفراز محل برگزاری مراسم فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد - که سخنران افتتاحیهٔ آن جابز بود - عکس‌العمل نشان داد. روی پارچهٔ بسته شده به هواپیما نوشته شده بود: «استیو! بازیگر کوچکی نباش. همهٔ زباله‌های الکترونیکی را بازیافت کن! »


پس از آن‌که آی‌فون در سال ۲۰۰۷ رونمایی شد، جابز گوگل را تهدید کرد که چنان‌چه به توسعهٔ اندروید ادامه دهد و در آن از ویژگی‌های برتر آی‌فون، از جمله لمس چندگانه استفاده کند، به طور قانونی از آن شرکت شکایت خواهدکرد. در ابتدا گوگل از هرگونه کپی‌برداری خودداری می‌کرد. اما در سال ۲۰۱۰، اچ‌تی‌سی یک گجت مبتنی بر اندروید را عرضه کرد که ویژگی لمس چندگانه و تعداد دیگری از ویژگی‌های آن از روی آی‌فون کپی‌برداری شده‌بود. این مسئله سبب اعلامیه رسمی جابز علیه شعار گوگل (شیطان صفت نباشید) شد و این‌که «این شعار چرندیات است.» جابز گفت: «من تا آخرین نفس و تا آخرین پنی از درآمد ۴۰ میلیاردی اپل را برای احقاق این حق صرف می‌کنم. این محصول دزدی است. جدای از مقولهٔ جستجو، سایر محصولات گوگل همگی افتضاح هستند. »


تقریبا تمام رایانه‌های سیستم عامل مکینتاش شرکت اپل، امضای استیو جابز در داخل دستگاه حکاکی شده بود. مشتری‌ها بدون ابزار مخصوص قادر به دیدن امضای جابز نبودند ولی ابتکاراخلاق‌مدارانه جابز را تحسین کردند.

« امضای استیو جابز »

در سال ۱۹۹۷ جابز از سه بنگاه تبلیغاتی برای ارائهٔ ایده‌های جدید تبلیغاتی، دعوت به‌عمل آورد. لی کلاو که هم‌اکنون رییس واحد نوآوری شرکت چیات‌دی است، هم یکی از آنان بود و شعار «متفاوت فکر کنید» را ارائه داد.

برخی از جملات این متن نظیر «آن‌ها نسل بشر را رو به جلو پیش می‌برند» را شخصاً خود استیو جابز نوشته‌است.

متن کوتاه شده این تبلیغ به شرح زیر است:

«به افتخار دیوانه‌ها، سرکش‌ها و دردسرسازان. کسانی که دنیا را جور دیگری می‌بینند. ممکن است بعضی‌ها آن‌ها را دیوانه پندارند، ولی به چشم ما نابغه‌اند. چون دنیا را همان‌هایی تغییر می‌دهند که آنقدر دیوانه‌اند که فکر می‌کنند از پس این کار بر می‌آیند. »

پس از آن تبلیغ، جابز آن سال در سخنرانی‌اش گفت:

«اپل برای کسانی است که دید وسیعی دارند و فقط نوک انگشتانشان را نمی‌بینند و می‌خواهند از کامپیوتر استفاده کنند تا به کمک آن دنیا را تغییر دهند. »

استیو جابز همچنین گفته است که ایمان بیشتری به خدا پیدا کرده است:

«شاید دلیل آن این است که من دوست دارم باور کنم که پس از مرگ زندگی دیگری نیز وجود دارد و پس از مرگ همه چیز ناپدید نخواهد شد. خرد و حکمتی که انباشته کرده ای از بین نخواهد رفت. من فکر می‌کنم مرگ مانند یک کلید خاموش و روشن کردن است. به همین دلیل است که من دوست ندارم کلید خاموش و روشن کردن را برروی ابزارهای تولید اپل قرار دهم.» 

نکات برجسته زندگی استیو جابز




جابز در اوت ۲۰۱۱ از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد. تیم کوک، از مدیران ارشد اپل، مدیرعامل شد و جابز به‌عنوان رئیس هیأت‌مدیره انتخاب شد. پس از استعفای جابز، سهام اپل در عرض تنها چند ساعت به میزان ۵ درصد افت کرد.

جابز صاحب ۵٫۵ میلیون سهام اپل به ارزش ۲٫۱ میلیارد دلار و و ۱۳۸ میلیون سهام دیزنی به ارزش ۴٫۴ میلیارد دلار بود فوربز در مارس ۲۰۱۱، ثروت جابز را ۸٫۳ میلیارد دلار و قبل از مرگش (در سپتامبر ۲۰۱۱) ۷ میلیارد دلار برآوردکرد و در جایگاه ۳۴امین فرد ثروتمند امریکا قرار گرفت.

استیو جابز در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. گواهی فوت جابز نشان می‌دهد که او حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر در خانه‌اش در پالو آلتو در کالیفرنیا، بر اثر ایست تنفسی ناشی از سرطان لوزالمعده درگذشت.

[ بیماری وی به صورت مخفف،‌ PC نامیده می‌شود. ابه نظرتون اتفاقیه یا واقعا تقدیر این بود تا با PC از این دنیا برود؟ ]

 جابز پس از برگزاری یک مراسم تدفین کوچک و خصوصی در تاریخ ۷ اکتبر، در یک قبرستان عمومی به نام «آلتا مسا مموریال پارک» در پالو آلتو به خاک سپرده شد.


مرگ او توسط وب‌گاه اپل در یک اطّلاعیه اعلام شد:

ما عمیقاً غمگین هستیم که اعلام کنیم که استیو جابز امروز درگذشت. استعداد، علاقه و انرژی استیو منبع نوآوری‌های بی شماری بود که زندگی همهٔ ما را بهبود و غنا بخشید. جهان به خاطر وجود استیو به مراتب بهتر شد. بزرگترین عشق وی، همسرش لورن و خانواده‌اش بودند...




فیلم و کتاب


اگه مایلید که درباره استیو جابز و زندگیش بیشتر بدونید میتونید کتاب «استیوجابز» رو مطالعه کنید.

درباره استیوجابز فیلم­های زیادی ساخته شده. «جابز» یکی از اون­هاست. «اشتون کوچر»  بازیگری است که نقش استیوجابز را در فیلم بازی می‌کند.


« اشتون کوچر و استیو جابز »



« به خاطر آوردن اینکه روزی قرار است بمیرم را، بهترین راه حل برای جلوگیری از این تفکر که احتمال دارد چیزی از دست بدهم می‌دانم. شما همین الان هم برهنه هستید و هیچ چیز متعلق به خود ندارید، پس رویاهایتان را دنبال نمایید. »
استیو جابز



بیشتر بخوانید : + و + و + و +

منابع

اینجا و اینجا و ویکی‌پدیا